علیعلی، تا این لحظه: 4 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

علی کوچولوی ما

۱۸ بهمن ۹۸ به دنیا اومدم و اسمم علیه

۱۳ ماهگی

علی جانم امروز یه بازی جدید شروع کردیم  تو یاد گرفتی ۲ قدم راه بدی و خودتو پرت کنی تو دل مامان  هفته ی پیش یه بار گفتی بابا ولی دیگه نگفتی الان چند هفته است یکم اعتصاب غذا داشتی اکثر غذاها رو پرت می کنی پایین یاد گرفتی روی صندلی غذا وایستی و برعکس بشی و بپر بپر کنی از عروسکت می ترسی ! با یاسمین آروم میشی فقط هم ۲ تا دونه دندون داری که تو ۱۲ ماهگی درآوردی  از توپ و کتاب و ماشین از همه چی بیشتر خودت میاد ولی از این که ماشینت حرکت کنه می ترسی قبلا عاشق حموم بودی ولی الان خیلی بدت میاد😭  
29 اسفند 1399

10 و نیم ماهگی

علی جانم  ۱ ماه پیش بابا و من کرونا گرفتیم  من ۵ روز بیمارستان بستری شدم و از وقتی برگشتم تو شبا خواب نداشتی ۱۲ می خوابیدی و تا ۳ نیم ساعت یه بار پا می شدی بعدش از ۳ تا ۵ یکسره بیدار بودی و گریه می کردی و .... شاید مال این بود که مدل خوابیدنت توی این مدت به هم خورده بود و توی بغل و روی توپ می خوابیدی و عصبی می شدی  شایدم به خاطر اضطراب جدایی از من بود ولی من کم نیاوردم ۲ هفته تحمل کردم  ولی بعدش ۱ روز گذاشتم ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه کامل توی تختت گریه کردی ولی خودت خوابیدی و بالاخره درست شد ولی الان ۲ ماهه تقریبا تلفن رو از پریز درآوردیم،آیفون در رو خاموش کردیم و گوشیامون سایلنته تا تو بتونی بخوا...
9 دی 1399

یک هفته تا پایان ۶ ماهگی

۱۴ مرداد تولد مامان مهری عه و ما دیروز رفتیم اونجا چون افتاده بود و درد داشت و باید بهش می رسیدیم تو برعکس دفعه های قبلی کلی خندیدی و مامان مهری کلی حالش بهتر شد به خاطر تو😍  بعدش خاله مهدیه و یاسمین و حسین کلی باهات بازی کردن و تو برای اولین بار گفتی آقا😍 برای اولین بار خودت دست دستی 👏🏻کردی فقط هم برای خاله 😅 هفته ی دیگه ۶ ماهه میشی  اهان راستی امشب اولین کباب برگت رو خوردی و اولین پیراشکی تو😂😁 و اصلا دلت شیر منو نمیخواد😖
14 مرداد 1399

ختنه

علی جان دیروز وقتی ۳ ماه و ۲۶ روزش بود پیش دکتر خالق نژاد ختنه کرد به روش جراحی .بابا کلی تحقیق کرد و فهمید بهترین روش جراحیه خیلی اذیت شدی و با این که دکتر بی حسی زده و بود دست و پات بسته بود و من و بابا و مامان نفس پیشت بودیم از شدت گریه فریاد یه بار بی هاوش شدی که دل ماها برات کباب شد ولی دکتر با آرامش به کارش ادامه داد و بخیه ات کرد   توی خونه هم خیلی گریه کردی تا امروز  با این که برای واکسن ۲ ماهگی ات هم پاراکید خورده بودی و فقط از مزه اش خوشت نمی اومد اما این دفعه هربار بهت دادم یا بالا آوردی یا پس  زدیو نخوردی  امشب همش با خودت حرف میزدی و خوشت می اومد امیدوارم زودی دردت کم بشه و زحمت خوب بشه...
15 خرداد 1399

۴ ماه و ۱۰ روز

علی جان امروز ۴ ماه و ۱۰ روزش شد ۲ هفته ی پیش ختنه شدی و خیلی اذیت شدی(پیش دکتر خالق نژاد) هفته ی پیش واکسن ۴ ماهگی تو زدی و بازم  خیلی اذیت شدی این هفته  خیلی کم شیر مامان رو خوردی جوری داشت خشک می شد و بیشتر شیر خشک NAN HA1 می خوردی ۲ روزه یاد گرفتی پاهات رو می گیری و یه خورده در جا می چرخی و دوست داری که غل بخوری
16 ارديبهشت 1399

سه ماهگی

بالاخره تونستم برات یه وبلاگ درست کنم علی جانم ۲ روز دیگه ۳ ماهه میشی  تا امروز به خاطر حساسیت به پروتئین گاوی  و رفلاکس تحت نظر ما بودی ولی خیلی خیلی خیلی خیلی گریه می کردی  با دایمیتیکون کمی آروم تر شدی ولی بازم خیلی گریه می کردی که گریپ میکسچر دادم بهت و یکم دیگه هم اثر کرد تو کاملا شبیه بابایی و فکر کنم گریه کردنت هم به خاطر همون باشه ولی به شدت بغلی هستی و من فقط وقتی تو خوابی می تونم یه لحظه کار کنم  ولی خب خیلی خواب عمیق هم نداری و با یه چرت ۵ تا ۱۵ دقیقه ای از خواب می پری د مدام میخوای توی بقل مامان باشی امروز که وزنت کردیم شده بودی ۶۰۰۰ کیلو  با قد ۶۲ البته به خاطر کرونا دکتر فتحی ...
16 ارديبهشت 1399
1